احمدبن یحیی بلاذریابوالحسن احمد بن یحیی بن جابر مشهور به بلاذری، کاتب، ادیب، راوی و از برجستهترین تاریخنگاران اسلامی و از مهمترین مورخان و نسبشناسان قرن سوم است. ۱ - شرح اجمالیابوالحسن احمد بن یحیی بن جابر بن داود البغدادی البلاذری، در اواخر قرن دوم هجری قمری در بغداد به دنیا آمد. از تاریخ زندگی او اطلاع روشنی در دست نیست. عدهای زیادی از مورخان وی را ایرانی تبار و عدهای او را عرب میدانند. وی برای تقویت حافظه محلول حب بلاذر نوشید و دیوانه شد و به همین علت در اواخر دوره معتمد و یا در اوایل دوره معتضد، از دنیا رفت. مرگ وی را به سال ۲۷۹ نوشتهاند. سال تولد وی دانسته نیست، اما گفته شده که قدیمیترین شیخ او که وکیع بن جراح است در سال ۱۹۷ درگذشته و آن زمان، وی باید هفت تا ده سال سن میداشته است. ابن ندیم از او و آثارش یاد کرده و وی را از مترجمان کتابهای فارسی به عربی دانسته است که از جمله آثارش ترجمه عهد اردشیر به شعر است. یاقوت با تفصیل بیشتری از او یاد کرده و از ذکر مشایخ وی توسط یاقوت چنین بر میآید که بلاذری دانش خود را از محدثان شامی عراقی برگرفته است. بلاذری اهل شعر نیز بوده و بیشتر هجویات میگفته است. وی اشعار در ستایش مامون دارد و بعدها یکی از ندیمان متوکل عباسی (م ۱۴۷) و سپس مستعین (م ۲۵۱) بوده است. شاید همین امر سبب گرایشهای عباسی در وی شده و شاهد آن این است که از امویان، تنها عمر و عثمان و عمر بن عبدالعزیز را خلیفه نامیده است. وی از امویان اندلس نیز سخنی نگفته است. ۲ - تحصیلاتبلاذری در حمص و انطاکیه علم آموخت و در عراق بزرگانی چون محمد بن سعد کاتب واقدی (م ۲۳۰) و علی بن محمد مدائنی (م ۲۲۴) و مصعب زبیری (م ۲۳۳) و ابوعبید قاسم بن سلام (م ۲۲۴) و ابن هشام کلبی در علم انساب بهره برد. افرادی چون وکیع قاضی و جعفر بن قدامه از شاگردان او به شمار میروند. بلاذری در جوانی به دربار مامون راه یافت و اشعاری در مدح او سرود، در دورههای بعدی هم نزد خلفا موقعیتی داشت و ندیم متوکل و مستعین به شمار میرفت. او اطلاعات خود را نیز از اعضای خاندان حکومتی مانند هبة الله بن ابراهیم بن مهدی و متوکل عباسی اخذ کرده است. بلاذری را شاعر و هجویهسرا نیز گفتهاند و یاقوت حموی اشعارش را نقل کرده است. در خلافت معتمد عباسی از دربار کناره گرفت و دچار تنگدستی شد و به امید صله، اسماعیل بن بلبل را مدح کرد، اما چون از این کار طرفی نبست، در اشعاری به هجو او پرداخت. ۳ - آثار و کتبدو کتاب با ارزش از بلاذری برجای مانده است. ۳.۱ - فتوحالبلدانفتوحالبلدان یا البلدانالصغیر که مورد ستایش مسعودی قرار گرفته و وی گفته است که در فتح شهرها کتابی بهتر از آن سراغ ندارد. این کتاب درباره سیر فتوحات مسلمانان از زمان پیامبر اسلام در قرون نخست اسلام میباشد. عهد اردشیر: بلاذری این کتاب را از فارسی به شعر عربی ترجمه کرده است. ۳.۲ - انسابالاشرافانسابالاشراف: در تاریخ و نسبشناسی و کتاب انسابالاشراف که نوشته احمد بن یحیی بلاذری یکی از بزرگان اهل سنت است که در آن به شرح مفصلی از وقایع کربلا و امام حسین (علیهالسلام) در روز عاشورا پرداخته شده است. امام (علیهالسلام) در مکه و مدینه و در منازل میان راه چه گفت و چه رفتارهایی از خود نشان داد، مطالبی هستند که در کتاب «انسابالاشراف» نقل شدهاند. این کتاب یکی از مهمترین منابع تاریخی است که بسیاری از وقایع عاشورا را نقل کرده است. کتاب با ارزش دیگر وی انسابالاشراف است که تاریخ دوران اسلامی را در قالب نسبشناسی و خاندانی آورده است. ۳.۲.۱ - نامهای دیگرنامهای دیگر این اثر، الاخبار والانساب، جمل انساب الاشراف، انسابالاشراف و اخبارهم و تاریخ الاشراف است. ۳.۲.۲ - امتیاز این کتاباین اثر بر اساس نسب نگارش یافته اما از نظر ارائه مواد تاریخی، در بسیاری از موارد، از طبری نیز اخبار بیشتری را عرضه کرده است. از آنجا که وی کوشیده تا شرح حال افراد برجسته را ارائه دهد، مواردی را به دست داده که هم در حوزه تاریخ است و هم شرح حال. این امتیازی است ک این اثر بر سایر کتابهای تاریخی دارد. طبعا از داشتن نظمی منطقی بیبهره است. به عنوان مثال، درباره امویان نزدیک به ۳۴۸۳ روایت به دست داده در حالی ک مجموعه روایات طبری درباره این خاندان ۶۲۸ نقل است. به عبارتی یک سوم کتاب انسابالاشراف اخبار امویان است. بلاذری بحث از انساب را بیان نسب عدنانیها آغاز کرده است. ابتدا از بنیهاشم و پس از آن از بنی عبدشمس که حجم بیشتری را به خود اختصاص داده و پس از تمام کردن اخبار قریش به قبایل دیگر پرداخته است. بیشتر مآخذی که وی از آنها بهره برده، امروزه در دسترس ما نیست و وی با گزینشی که صورت داده متنی بسیار بدیع، جالب و پر ارزش را برجای نهاده است. وی تنها از مدائنی ۱۴۱۶ روایت نقل کرده است. تعجب آن است که کتاب او در دورههای متعددی مورد غفلت عمدی و سهوی مورخان قرار گرفته است. ۳.۲.۳ - چاپهای کتابانسابالاشراف جدای از چاپ اخیر آن، به صورت پراکنده چاپ شده است. بخشی از انسابالاشراف به عنوان الجزء الحادی عشر در سال ۱۸۸۳ به عنوان متنی از یک مولف مجهول در آلمان چاپ شده است. دو جلد که یکی به عنوان الجزء الرابع القسم الاول و دیگری القسم الخاص بمعاویه است به عنوان مجلد چهارم و پنجم در سالهای ۱۹۳۸ و ۱۹۷۱ در قدس چاپ شده است. همین دو مجلد بعدها به کوشش احسان عبارت به عنوان القسم الرابع من الجزء الاول بااندکی کم و زیاد توسط معهد آمانی در بیروت به چاپ رسید. جزء دیگری از آن به عنوان القسم الثالث که اخبار عباس بن عبدالمطلب و فرزندانش میباشد، به کوشش عبدالعزیز الدوری توسط همان معهد چاپ شده است. جزء ثانی و قسمی از جزء ثالب آن که اخبار طالبیان است به کوشش استاد محمد باقر محمود با حواشی مفصل در دوجلد به سال ۱۹۷۴ توسط موسسه الاعلمی چاپ شده است. دو جزء اخیر با تغییر شکل در یک مجلد به سال ۱۴۱۶ در قم چاپ شده است. یک مجلد هم که اخبار سیره است، توسط محمد حمید الله در مصر توسط دارالمعارف چاپ شده است. مجلدی هم حاوی اخبار ابوبکر و عمر توسط احسان العمد در سال ۱۴۱۴ در ریاض چاپ شده که عمده نقلهای آن از طبقات ابن سعد است. مجد دیگری از این کتاب با عنوان جلد ششم قسمت ب، توسط خلیل الثمینه چاپ شده (Hebrew (University۱۹۹۳) که بخش مربوط به هشام بن عبدالملک است. (۳۷۹) بخش دیگری از آن با عنوان انسابالاشراف سائر فروع قریش توسط احسان عباس تصحیح و در سلسله انتشارات معهد آلمانی چاپ شده است. بخشی دیگر هم با تصحیح رمزی بعلبکی که قسمت سائر قبائل العرب توسط معهد آلمانی چاپ شده است. بخش سیره با تصحیح ماهر جرار همان ناشر زیر چاپ است. قرار بخش مروانیان با تصحیح رضوان السید، و قسمت علی وبنوه با تصحیح مادلونگ توسط همان ناشر نشر شود. جدای از چاپهای فوقالذکر، چاپ جدیدی در سیزده توسط سهیل زکار و ریاض زرکی به بازار عرضه شده است. با این که کتاب انسابالاشراف در قرن سوم تالیف یافته در نوشتههای بعدی به ویژه ابوالفرج اصفهانی، یادی از آن نمیبینیم. حتی در قرون بعد نیز کمتر از آن نقلی صورت گرفته و به هین دلیل نسخ خطی آن نیز پراکنده میباشد. ۴ - عناوین مرتبطفتوحالبلدان (کتاب)؛ انسابالاشراف. ۵ - منابعنرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. پایگاه اطلاع رسانی حوزه برگرفته از مقاله « راویان عاشورا چه کسانی هستند؟»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۲۲. جعفریان، رسول، منابع تاریخ اسلام. |